خانه چشم ما در شمیران | سیمین دانشور :من نگذاشتم این خانه را خراب کنند
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۸۹۳۲۳
همشهری آنلاین - صابر محمدی: محل هنوز بیابان بود و خانهها درست از سینه خاک درآمده بودند و در چنان بیغولهای آشنایی غنیمتی بود، آن هم با نیما». درست سرکوچه رهبری، در خیابان دزاشیب، کوچه آتشنشانی، خانهای است از دوره پهلوی دوم، بیمعماری چشمگیری که زندگی و خانه نیما را از همه خانهها و زندگیهای دیگر جدا کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
خانه شعر در تملک یک ورزشکارنیما با همسرش عالیه خانم، خواهرزاده جهانگیرخان صوراسرافیل، و پسرش شراگیم، در آن خانه زندگی میکردند. خانهای نزدیک خانه سیمین دانشور و جلال آلاحمد و در همسایگی دو نویسنده. خانه نیما نبش کوچه رهبری است و شناختنش در میان آپارتمانهای بلند دور و برش کار دشواری نیست. خانهای که قرار بود یک بار توسط مالکان امروزش کوبیده و نو شود، اما چون بنایی ملی بود، اجازه ندادند و دیوارهای خراب حیاط را دوباره بنا کردند. این خانه هم به روایت همسر آقای شریفینیا موروثی است و صاحبانش همسرش و سه برادر و خواهرشریفینیا هستند. مردی که از نیکان محله است و به بسیاری از پسران محله کشتی یاد داده. خانه را قرار است شهرداری منطقه یک خریداری کند، اما هنوز با مالکان فعلی به توافق نرسیده است. این است که نه خانواده شریفینیا حق تخریب و ساخت خانه را دارند و نه میتوانند آن را به قیمت واقعی به فروش رسانند، در خانه زندگی میکنند و کسی به خانه نیما راه ندارد.
چراغ خانه روشن استخانه، هنوزنمای قدیمیاش را حفظ کرده و به نظر میرسد تغییرات زیادی در آن انجام نشده است. ایوانی دایرهایشکل با چهارستون بلند و سقفی شیروانی که ستونها را آبی کردهاند. خانه یک اتاق جدا دارد که اتاق شخصی نیما بوده و چهار اتاق تو در تو و یک حیاط پردرخت بزرگ که اکنون منزل مسکونی مالکش محسوب میشود. دری که محل ورود ماشین بوده، هنوز هممحل رفت و آمدهاست و درِ کوچکتر مشخص است سالها بسته مانده است. روزهایی ماشینی در حیاط پارک است که امید این را میدهد چراغ خانه نیما هنوز خاموش نشده. خانم عابدی، یکی از همسایگان کوچه نیما درباره این خانه به ما میگوید: «این خانواده که در خانه نیما ساکن هستند، پدرشان پیشکار نیما بوده و میگویند خانه را از نیما خریدهاند. این شاعر بزرگ را که ما ندیدیم ولی دخترم با خانم دانشور رفت و آمد داشتند».
او میگوید پسر نیما در این مدت که آنان در این محله ساکن بودهاند هیچگاه به این خانه نیامده است. خانواده چیذری از قدیمیهای آن کوچه هستند، زنگشان را که فشار میدهیم، پسرشان در را باز میکند. او درباره این خانه میگوید: «یکبار دیوار حیاط را خراب کردند که خانه را بسازند، اما میراث فرهنگی جلوگیری کرد. مادرم میگوید: آن زمان بیشتر پسر نیما را میشناخته چون شراگیم همیشه در کوچه بازی میکرده، او نیما را هم دیده، اما امروز دیگر چیز زیادی به خاطر نمیآورد.» تنها همسایه که نیما را دیده نیز دچار نسیان شده است. پسر خانواده چیذری ادامه میدهد: «صاحبان امروز این خانه، خانواده آقای شریفینیا هستند که به نام دکتر میشناسیمشان. او زمانی به ما بچههای محله کشتی یاد میداد. از وقتی به خاطر دارم، آنان ساکنان این خانه بودهاند». باز هم به در خانه نیما رفتیم و چند بار زنگ زدیم. کسی در را باز نکرد. به در خانه دیگری رفتیم، این همسایه نیز میگفت قدیمیهایی که بخواهند نیما را بشناسند همه فوت کردهاند.
ترا من چشم در راهم«او نالههای گمشده ترکیب میکند/ از رشتههای پارهی صدها صدای دور/ در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه/ دیواری که بنای خیالی میسازد/... از آن مکان که جای گزیده است میپرد/ دربین چیزها که گره خورده میشود/ میگذرد». زندگی نیما نیز مانند شعرهای او در کوچه کوچه شمیران میچرخد و در لابهلای درختان آن لانه میکند. خیلیها که میشناسند و آنانی که نمیشناسندش؛ چه به نام، چه شعر و چه خانه، از ندیدههایی حرف میزنند که انگار بارهای بار دیده شده است. از خانهای که فقط نیما میتواند اینگونه بنایش کند، از شعری که تنها او میتواند پدرش باشد و از نامی که تنها برازنده اوست. خودش در جایی میگوید دنیا خانه من است و اینجا خانه دنیاست.
سیمین دانشور در گفتوگویی درباره خانه نیما پس از مرگش گفته بود: «من نگذاشتم خانه نیما را خراب کنند. داشتم میرفتم «سلمونی. دیدم بنای اصلی را دارند خراب میکنند. فوری آمدم خانه. تلفن کردم به شهردار تجریش و رئیس میراث فرهنگی، آقای بهشتی. فوری آمدند. گفتم اینها دارند خانه اصلی را خراب میکنند، این میراث فرهنگیه. با هم رفتیم. عروس خانواده آمد گفت که میخواهیم اینجا را خراب کنیم و آپارتمان بسازیم. اینها نگذاشتند، رفتند قولنامه کردند. اماخونه من را هم قولنامه کردند که این دوتا میراث فرهنگی شد». حالا که خانه سیمین موزه شده، چشم مردم به خانهای است که سر کوچه رهبری هر عابری را به خود میخواند و راه نمیدهد. عابرانی که از دور و نزدیک برای دیدن خانه نیمایشان آمدهاند. شاید هنوز انتظارها برای دیدن این خانه به پایان نرسیده باشد، آنچنان که چشم در راه گشایش درهای این خانهایم.
*منتشر شده در همشهری محله منطقه یک در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۷
پینوشت: نیما در سال ۱۳۳۸ در همین خانه چشم از دنیا فرو بست. بعدها صاحبان جدید در آن زندگی میکردند و سپس خانه متروکه شد تا اینکه شهرداری آن را خرید و بازسازی کرد. معماری بنا مربوط به دوره پهلوی دوم است و در سال۱۳۸۰ توسط سازمان میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی ثبت شده و سازمان زیباسازی سال ۱۳۹۶ آن را خریده و برای خانهموزه شدنش برنامه داشته: در نخستین گام از روند بازسازی، خانه نیما در سال۱۳۹۸ تملک شد و طرح مرمت و بازسازی این ملک در دستور کار معاونت فنی سازمان زیباسازی قرار گرفت، سپس اقدامهای اضطراری لازم برای آن انجام و خانه نیما به موزه شعر نوین ایران تبدیل شد و بازدید از این خانه برای عموم مردم آزاد است.
کد خبر 734886 برچسبها شعر و شاعر محله همشهری محله نیما یوشیج تهرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: شعر و شاعر محله همشهری محله نیما یوشیج تهران میراث فرهنگی خانه نیما خانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۸۹۳۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لزوم ایجاد خانههای صنایعدستی در فارس
مریم جلالی در مراسم واگذاری تعدادی از اتاقهای ارگ کریمخانی شیراز به پیشکسوتان و اساتید صنایعدستی و هنرهای سنتی استان فارس گفت: امید است این اقدام در فارس زمینهای شود تا در تمامی ابنیههای میراثی حضور و فعالیت هنرمندان صنایعدستی را ببنیم.
معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی افزود: آنچه امروز در موزهها میبینیم، کار دست هنرمندان صنایعدستی دیروز است و هنرمندان امروز حافظان و پاسداران میراث فرهنگی ما محسوب میشوند.
جلالی در بخش دیگری از سخنانش بر لزوم ایجاد و توسعه خانههای صنایعدستی تأکید کرد و گفت: ضروری است برای توسعه و ترویج و عرضه درست محصولات دستساز هنرمندان خانههای صنایعدستی متعددی، چون نمد، منبت، خاتم، شیشه و... ایجاد شود.
او با اشاره انتخاب «محله بالا کفت» بهعنوان محله هنر و صنایعدستی در شیراز گفت: در حال حاضر بهمنظور حفظ میراث فرهنگی، هنر و معماری و صنایعدستی نهفته در بافت تاریخی شیراز، «محله بالا کفت» بهعنوان محله هنر و صنایعدستی شیراز تعیینشده است و جا دارد در این محله خانههای صنایعدستی متعددی ایجاد شود تا گردشگری تجربه محور رخ دهد.
معاون وزیر میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری افزود: در محلههای قدیمی آسیبهای اجتماعی زیادی وجود دارد که میتوان از محل مسئولیتهای اجتماعی وضعیت این محلات را به سازی کرد و با ایجاد فرصت برای هنرمندان در این مناطق صنایعدستی را رونق داد.
جلالی در ادامه سخنانش به جهانی و ملی شدن شهرها اشاره کرد و گفت: همواره تأکید کردهام که ملی و جهانیشدن شهرها امتیاز نیست بلکه مسئولیت است و اگر مسئولیت خوب انجام نشود ممکن است این امتیاز سلب شود از این روباید مصوبات شورای جهانی صنایعدستی ضمانت اجرایی داشته باشند؛ بنابراین گزارش با حضور مریم جلالی معاون صنایعدستی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و محمد ثابت اقلیدی مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان فارس و هیات همراه، ۵ اتاق در عمارت ارگ کریم خانی شیراز به پیشکسوتان و اساتید صنایع دستی و هنرهای سنتی استان فارس به مدت دو سال واگذار شد.
باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز